جدول جو
جدول جو

معنی وارسی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

وارسی کردن
(گَ تَ)
رسیدگی کردن و بطور دقیق آگاهی حاصل کردن. (از ناظم الاطباء). تحقیق. تفتیش کردن. نیک تفتیش کردن. تجسس. تفحص کردن. پژوهش کردن. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
وارسی کردن
سرکشی کردن تفتیش کردن، ممیزی کردن
تصویری از وارسی کردن
تصویر وارسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کاردی کردن
تصویر کاردی کردن
زدن ضربه های پیوسته با کارد به قطعۀ گوشت جهت آماده ساختن آن برای کباب، زخمی کردن، چاقو زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
تحقیق کردن، جستجو کردن، پرسش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
بادم کارد پیاپی بر گوشت زدن تا خوب قطعه قطعه شود و برای کباب آماده گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارون کردن
تصویر وارون کردن
واژگون کردن سرنگون ساختن، دیگرکون کردن تغییر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
یا واریز کردن حساب. تفریغ حساب کردن، یا واریز ساختمان بنا چاه و غیره)، فرو ریختن قسمتی از آن. یا واریز کردن کوه. فرو ریختن قسمتی از کوه بر اثر زلزله و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وراجی کردن
تصویر وراجی کردن
پرحرفی کردن روده درازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
Inspect
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
Survey, Broach, Check, Dissect, Examine, Probe, Scrutinize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
Ride
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
monter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
осматривать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
montar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
inspeccionar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
cavalcare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
ispezionare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
trattare, verificare, dissezionare, esaminare, sondare, ispezionare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
andar a cavalo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
inspecionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
abordar, verificar, dissecar, examinar, sondar, inspecionar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
提出 , 检查 , 解剖 , 探测 , 细察 , 调查
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
ездить верхом
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
jeździć konno
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
inspekcjonować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
poruszać, sprawdzać, przeprowadzać sekcję, badać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
їздити верхи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
інспектувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
затрагивать , проверять , вскрывать , исследовать , тщательно исследовать , обследовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
reiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بازرسی کردن
تصویر بازرسی کردن
inspizieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
ansprechen, überprüfen, sezierten, untersuchen, prüfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بررسی کردن
تصویر بررسی کردن
піднімати , перевіряти , розтинати , досліджувати , ретельно вивчати , обстежувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی